هدیه تولد
سلام نفسم دیروز احسان جون زنگید و خواست واسه شب چیزی درست نکنم تا بریم بیرون اما من نمی خواستم بابایی و بیش تر از این تو خرج بندازم واسه همین با خرید کیک و شام و کادو مخالفت کردم اما رفتیم بیرون و من واسه احسانم از اون کیک خامه ایی نیوشا خریدم همون جا هم خوردیم و واسه شام من هوس ماکارونی کرده بودم اومدیم خونه و شام واسه ساعت 10:45 اماده شد مرسی عشق من مامان جونی فردا میرم پیش خانم دکی خدا کنه این دفعه صدای قلبت رو بشنوم وگرنه دیوونه میشم بوسس بوسس ...